پيامك هاي زيبا و عشقي
کابوس نبودی که رهایت بکنم /
از خاطره عشق جدایت بکنم
آنقدر عزیزی که دلم می خواهد
/ هر چیز که دارم فدایت بکنم
ای کاش نگاه خسته را خوابی بود
/ یا در شب بی ستاره مهتابی بود
ما مثل دو کاج دور از هم هستیم
/ ای کاش که بین من و تو تابی بود
می سپارم به نسیم ، بوسه از جنس بلور
/ دل من تنگ تو باز ، باد در حال عبور
بوی چشمان تو را میرساند به مشام
/ می دهد آرامش ، به دل نا آرام
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را !
تو که هر روز برایم نامه می نویسی ، مگه نه . . . ؟
دور شدم از تو دلم شور زد / ساز دلم نغمه ی ناجور زد
آه از آن چشم که با یک نظر / بال و پرم را گره کور زد !
هیچ می دانی؟
من دلیل شادی های تو بوده ام نه شریک آن
و شریک غم های تو نه دلیل آن
آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم
، شاید او تنهاتر از من باشد !!
رفیق هر شب و هر روزی دل
/ غمت تا بوده ، بوده روزی دل
گردان گوشه ی چشمی و بنگر
/ چه حالی دارد آتش سوزی دل
کاش بودم درختی در میان قلب تو ،
تا وجودم ریشه می کرد از محبت های تو
کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ... اشک .... فاصله .... بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است
"تـــو"
چه کرده ای تو با دلم که نبض من صدای توست ؟
چه کرده ای تو با سرم که فکر من هوای توست ؟
